محیط زیست امروز، به دلیل بحرانی شدن حوزه‌های گوناگونش، به دغدغه ملی بدل شده است و دشوار می‌توان کسی را یافت که خود را نگران محیط زیست نداند. اغلب مسئولان کشور خود را سرباز محیط زیست می‌دانند و بسیاری مردم در صفحه‌هایشان در شبکه‌های اجتماعی مطالب محیط‌زیستی منتشر می‌کنند. با وجود این هنوز جنگل‌ها در آتش می‌سوزند، کشاورزان آب را با راندمان بسیار پایین به پای محصولات غیرضروری می‌ریزند و بسیاری از مسئولان پیگیرانه خواستار اجرای طرح‌های مخرب محیط زیست زیر پرچم توسعه هستند.

سلامت نیوز: محیط زیست امروز، به دلیل بحرانی شدن حوزه‌های گوناگونش، به دغدغه ملی بدل شده است و دشوار می‌توان کسی را یافت که خود را نگران محیط زیست نداند. اغلب مسئولان کشور خود را سرباز محیط زیست می‌دانند و بسیاری مردم در صفحه‌هایشان در شبکه‌های اجتماعی مطالب محیط‌زیستی منتشر می‌کنند. با وجود این هنوز جنگل‌ها در آتش می‌سوزند، کشاورزان آب را با راندمان بسیار پایین به پای محصولات غیرضروری می‌ریزند و بسیاری از مسئولان پیگیرانه خواستار اجرای طرح‌های مخرب محیط زیست زیر پرچم توسعه هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، محمد درویش، که پیشتر به عنوان فعال سرشناس محیط زیست شناخته می‌شد و اکنون مدیریت دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی‌سازمان حفاظت از محیط زیست را بر عهده دارد ریشه مشکل را در آموزش می‌بیند و طرح راه‌اندازی مدرسه‌های جامع محیط‌زیست (جم) را پیگیری می‌کند. در این باره با او به گفت‌وگو نشستیم.
    این روزها همه از محیط زیست دفاع می‌کنند. چرا فکر می‌کنید نگاه مردم و مسئولان به محیط زیست مشکل دارد که بعد بخواهید به آن‌ها و کودکان‌شان آموزش بدهید؟
 اردیبهشت سال گذشته بود که استاندار فارس در حضور مدیرکل محیط زیست این استان در شیراز گفت من لباسم را در می‌آورم و لباس سربازی محیط زیست به تن می‌کنم اما بعد همان استاندار در برابر ما ایستاد که سد تنگ سرخ باید ساخته شود. سدی که با ساخت آن دریاچه مهارلو خشک می‌شود. او در قلمرو پارک ملی بمو نیز پیگیر ساخت پتروشیمی‌شیراز است و می‌خواهد منطقه حفاظت شده بهرام گور بین استهبان و نیریز را هم به یک سایت برزگ معدنی تبدیل کند.
مشاور استاندار ایلام به مدیر کل ما در آن استان گفته که شما می‌خواهید به خاطر حفظ چند عدد درخت بلوط این استان را در محرومیت نگه دارید. نماینده بزرگواری در استان کهگیلویه و بویر احمد علیه ما اعلام جرم کرده است که چرا شما نماد طبیعت این استان را خرس قهوه‌ای اعلام کرده‌اید؛ خرس قهوه‌ای نماد نفهمی‌است و شما به مردم ما توهین کرده‌اید!
   باید به ایشان یادآور شد که چرا بین آیه‌های خلقت خدا شهروند درجه یک و دو تعریف می‌کند؟ خرس قهوه‌ای نقش بسیار بسزایی در کنترل پشه دارد و جانداران مریض و معلول را می‌خورد و به زادآوری طبیعت کمک می‌کند. چند درصد ما به اندازه خرس قهوه‌ای به طبیعت کمک می‌کنیم؟
جای دیگری می‌گویند گراز برای ما آفت شده است و محیط زیست باید برای شکار آن مجوز صادر کند و بتوانیم گوشتش را به سوسیس تبدیل و صادر کنیم به کشورهای غیرمسلمان. در صورتی که همین گرازها هستند که خاک را جا‌به‌جا می‌کنند و ضریب نفوذ عمودی خاک را افزایش می‌دهند و باعث می‌شوند که سیل کاهش بیابد.
یعنی ما آدم‌هایی داریم که می‌گویند محیط‌زیست برای ما اولویت است اما عملاً همان‌ها مخرب محیط زیست هستند. کجای راه اشتباه بوده است؟   اما مگر نه اینکه در دولت یازدهم و به طور کلی در سال‌های اخیر محیط زیست دغدغه رسمی‌مسئولان هم بوده است؟
 یکی از اولین مصوبه‌های دولت یازدهم این بود که در تمام وزارتخانه‌ها دفتر محیط زیست و توسعه پایدار ایجاد شود تا ما بتوانیم مستقیم روابط‌مان را با وزارتخانه‌ها پیگیری کنیم. اکنون دو سال است که در دولت محیط زیست، معاون دولت جلوی اجرای این مصوبه را گرفته است و صدایی هم از کسی در نمی‌آید.
مقام معظم رهبری روز ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۹۳ در یک دفاع تمام قد از محیط زیست تأکید کردند که محیط زیست مسئله این جناح و آن جناح نیست و مسئله ملی است. حتی از نهادهای امنیتی هم اسم آوردند که آن‌ها هم حق تعرض به محیط زیست را ندارند. اما متأسفانه در سیاست‌های ابلاغی برنامه ششم توسعه که به ایشان ارائه شد هیچ ردی از محیط زیست نیست.


   خب چه باید بکنیم؟
باید از مهد کودک‌ها شروع کنیم. باید نسلی پرورش بدهیم که محیط زیست برای او یک ارزش غیرقابل معامله باشد.  به دلیل خالی شدن آبخوان‌های زیرزمینی و پدیده فرونشست زمین، الان افت ۲ متری و بیشتر در برخی دشت‌های ایران داریم. نشست زمین در جنوب تهران ۹۰ برابر حالت بحرانی است. اکنون دیگر نشست زمین را نه در کرمان و اقلیم خشک آن، که در اردبیل و چهارمحال‌و‌بختیاری شاهدیم. اگر ۱۸ میلیون درخت بلوط در زاگرس خشک می‌شود دلیلش آن است که این درختان هم‌ارز عزیزان‌مان نیستند.  باید نسلی پرورش بدهیم که  پلنگ و یوزپلنگ، این هم‌میهنان عزیز ما، را بشناسند و برایشان ارزش قائل باشند.


  و تفاهمنامه‌ای که سازمان محیط‌زیست با وزارت آموزش و پرورش نوشته است قرار است این مشکل را رفع کند؟ نسلی پرورش بدهد که به محیط زیست علاقه‌مندند؟
تفاهمنامه با وزارت آموزش و پرورش تنها گام اول بود. یک ترک بود در دیوار نظام سنتی آموزش‌و‌پرورش. توجه داشته باشید که قرار نیست درس جدیدی به کار بچه‌ها اضافه کنیم و تنفر تازه برایشان بسازیم. ۵۶۰۰۰ معلم را آموزش خواهیم داد تا محیط زیست را بشناسند و این را به بچه‌ها منتقل کنند.
زمانی که ما اعلام کردیم در تمام مناطق سازمان محیط زیست و تمام امکانات آن برای معلم‌ها به طور تمام قد باز است از ما تشکر کردند و پرسیدند، این بچه‌هایی که قرار است بروند و از طبیعت و مناطق حفاظت شده محیط زیست بازدید کنند، باید با وسیله‌ای از مدرسه به آنجا بروند و برگردند. پول این اتوبوس را چه کسی می‌دهد؟ معاون این وزارتخانه ما را با فعالیت‌های مشابه بانک‌ها و پلیس مقایسه می‌کند.


  به نظر شما چرا یک مقام دولتی و به طور کلی مردم ما چنین دیدگاهی دارند؟ یا در واقع دیدگاهی که باید داشته باشند را نسبت به محیط زیست ندارند؟
چون ما حواس‌مان نیست رقمی‌که الان کشور به عنوان پول داروهای سرطانی هزینه می‌کند به خاطر درمان است و نه پیشگیری. چند سال پیش در روستای کوشک کُنار در مرز میان استان هرمزگان و استان بوشهر که رویشگاه درخت کنار است که به دلیل تاج پوشش بزرگش در هوا، فضای امنی را برای پرندگان فراهم می‌کند. کشاورزان با پرندگان مشکل داشتند چرا که پرندگان از بخش کوچکی از محصولاتی که می‌کاشتند تغذیه می‌کردند و کشاورزان می‌گفتند معیشت‌مان در خطر است. با وجود اینکه بارها با کشاورزان برخورد شد و حتی جریمه‌هایی برایشان وضع شد اما سرانجام روستاییان ریختند و درختان را بریدند. الان اگر شما به این روستا بروید از آن گندم و ذرت و گوجه هیچ چیز نمانده است. ملخ‌ها آمدند و حمله کردند و کل محصولات را درو کردند. کشاورزان نمی‌دانستند که پرندگان جمعیت ملخ‌ها را کنترل می‌کردند و با دست خودشان سد جلوی ملخ‌ها را تخریب کردند.
در کتاب زیست اندر طبیعت ادوارد ویلسون می‌خوانید که زمانی ماهیگیران یک دریاچه، برای شکار آخرین مرغ ماهی‌خوار جشن گرفتند. پس از مدتی جمعیت ماهیان کم شد و سرانجام فهمیدند که فضله مرغ ماهی‌خوار غذای ماهیان بود.
این‌ها یعنی اینکه مخربان دانش زیست‌محیطی نداشتند. ما باید در نظام آموزشی‌مان کاری کنیم تا مسئولی نداشته باشیم که بگوید محیط زیست سد راه توسعه است.


   بسیاری معتقدند شما از زمانی که از کسوت یک فعال محیط زیست خارج شدید و به استخدام سازمان محیط زیست درآمدید نقش و تاثیرتان در حوزه محیط زیست کمتر شد. البته از حق نباید گذشت که به ویژه اخیراً در سخنرانی‌هایتان هرچه بیشتر به «محمد درویش» فعال محیط‌زیست نزدیک شده‌اید. از دید این محمد درویش بگویید، فکر نمی‌کنید این اقدام شما هرچند ارزشمند اما دیر باشد؟ دانش‌آموز امروز دست کم ۲۰ سال طول می‌کشد تا به فرد تصمیم‌سازی در مملکت بدل شود. با بحران‌های آب، خاک، جنگل، هوا و … که در کشور داریم آیا اصولاً ۲۰ سال بعد محیط زیستی مانده است که او از آن دفاع کند؟ فکر نمی‌کنید الان اولویت اول دفتر آموزش نه دانش‌آموزان که مسئولانی باید باشند که در سطوح عالی دولتی از جمله در همین سازمان محیط‌زیست دانش و حتی سواد محیط زیستی ندارند و پیگیرانه به دنبال تخریب هرچه بیشتر محیط زیست با طرح‌های توسعه هستند؟ نمونه‌هایی که خود شما در آغاز سخنانتان آوردید تأیید همین موضوع نیست؟
من همیشه سعی می‌کنم فعال محیط زیست باشم. خود شما که این همه یادداشت می‌نویسید چرا یادداشتی درباره جای خالی محیط زیست در سیاست‌های ابلاغی برنامه ششم توسعه ننوشتید؟ حتماً ملاحظاتی داشتید. باید تلاش کنیم با کارت‌هایمان بازی کنیم و در عین حال از اصول هم نگذریم. الان دیگر دوره قهرمان‌سازی گذشته است. در ماجرای آشوراده شما [خبرنگاران و فعالان محیط زیست] توانستید کار را متوقف کنید. شکوفایی سرمایه اجتماعی بسیار مهم است.
  چرا این همه فعال و علاقه‌مند محیط‌زیست نمی‌توانند جلوی طرح‌های توسعه را بگیرند؟
در ماجرای جنجالی موسوم به اشتوتگارت  ۲۱، مردم این شهر در آلمان، سال‌ها از فعالیت یک پروژه توسعه قطار شهری به ارزش حدود ۷ میلیارد یورو ممانعت کردند چرا که اعتقاد داشتند با اجرای این طرح عظیم و احداث ایستگاه مرکزی مترو در جانمایی پیش‌بینی‌شده‌اش، احتمال دارد که ۳۰۰ درخت در یکی از پارک‌های این شهر قطع شود و به همین دلیل، بیش از ۱۸ سال از اجرای آن جلوگیری کردند و در این راه، چند صد نفر مجروح و بازداشت شده و حتی یکی از فعالان محیط زیستی آلمانی در درگیری با پلیس، از ناحیه چشم آسیب دیده و برای همیشه بینایی خود را از دست داد.


   اگر با سد شفارود مخالفید باید به میدان بیایید. الان مردم رشت معترض قطع درخت به بهانه ساخت مترو هستند. سد خرسان ۳ را دارند در جنگل‌های بلوط زاگرس می‌سازند اما ما تنها از پشت کامپیوترهایمان از محیط زیست دفاع می‌کنیم. الان ۱۰ برابر بودجه سازمان محیط زیست را برای احیای یک دریاچه اختصاص داده‌اند. با وجود این همه کمپین و دفاع همگانی از محیط زیست چرا حال طبیعت مدام بدتر می‌شود؟ چون دانش آن را نداریم!


 درباره طرح مدرسه‌های جامع محیط زیست و پیشینه آن کمی‌توضیح می‌دهید و اینکه چگونه قرار است به بچه‌ها آموزش‌های مد نظر شما را منتقل کند؟
در جلسه‌ای که روز چهارشنبه، بیست و چهارم تیرماه امسال برگزار شد و طی آن وزیر آموزش و پرورش و تمامی‌معاونان آموزشی وزارتخانه با معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست دیدار داشتند این موضوع پیگیری شد. البته طرح اولیه این مدارس از اسفندماه سال 92 آغاز شده است. در راستای آگاهی بخشی به کادر آموزشی و دانش‌آموزان اقداماتی از سوی سازمان حفاظت از محیط زیست صورت گرفته است تا با بسترسازی مناسب احترام به طبیعت و ارزش‌های آن در این قشر تاثیرگذار جامعه درونی شود.

  و این اهداف با چه برنامه‌هایی پیگیری می‌شود؟
بازدید از موزه‌های حیات وحش و تنوع زیستی همچنین پارک‌های ملی که تحت پوشش سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارند به صورت رایگان در اختیار کادر آموزشی قرار می‌گیرند.
برنامه‌های دیگری هم، نظیر آموزش به معلمان در نظر گرفته شده است 950 میلیون تومان بودجه برای این کار اختصاص داده شده است.
 از بین 56 هزار معلم موجود، 15 هزار نفر تحت آموزش‌های محیط زیست قرار گرفته‌اند و 41 هزار نفر هم در نوبت این آموزش‌ها قرار دارند. همچنین مدارس جم و سازمان‌های مردم نهاد هم در این اقدامات نقش بسزایی دارند.
علاوه بر این موارد معلمان شاغل که دوره‌های عالی را سپری می‌کنند، موظفند 46 ساعت دروس مرتبط با محیط زیست را بگذرانند و این تعداد ساعت فارغ از رشته‌ تحصیلی افراد است و برای تمامی‌رشته‌ها جنبه‌ عمومی‌دارد. برای سایر گروه معلمان هم چهار ساعت در سال به‌طور اجباری دوره‌های آموزشی محیط زیستی طراحی شده است.
البته ارائه مضامین محیط زیستی دلیلی بر افزوده‌شدن درس جدیدی در برنامه‌های مصوب آموزش و پرورش نیست بلکه هدف اصلی تغییر محتوا و درون‌سازی ارزش‌هاست به گونه‌ای که به طور عملی دانش‌آموزان معلمان را با رعایت آموزه‌های محیط زیستی الگو قرار دهند.
طبق تعهدات آموزش و پرورش با سازمان حفاظت محیط زیست، مدارس موظفند نیم روز در هفته دانش‌آموزان را از فضای طبیعی بهره‌مند سازند. سعی بر این است تا 105 هزار واحد آموزشی کشور تحت پوشش مدارس محیط زیستی قرار بگیرند که این کار فعلا در مدارس پیش‌دبستانی و دوره اول ابتدایی اجرایی و برنامه‌ریزی شده است تا کودکان قبل از 9 سالگی تجربه حضور در طبیعت را بیش از پیش دریابند.
بر اساس توافقات آموزش و پرورش، منشور این تحول در سطح گسترده‌ای در سراسر کشور به صورت بخشنامه ابلاغ می‌شود و از امسال راه‌اندازی حداقل یک مهد کودک محیط زیستی در هر استان اجرایی می‌شود.

   و سخن آخر؟
الان برای فعالیت‌های ورزشی پیشنهاد هزینه ۴۵ میلیارد تومان در سال شده است؛ چرا چنین هزینه‌ای را در مدرسه‌های محیط‌زیست نکنند؟ مدرسه طبیعت باید به عنوان تکلیف برای شهرداری‌ها پذیرفته شود و شهرداری موظف به راه‌اندازی و تأمین هزینه آن باشد. ما از هر فرصتی که داشتیم برای مدرسه‌های محیط زیست و طبیعت استفاده کردیم و حتی مثلا با آقای حداد عادل از فرهنگستان زبان و ادب فارسی که عضو بانفوذ مجلس هم هست گفت‌وگو کردیم. اما این‌ها کافی نیست. وزیر آموزش و پرورش باید بداند که این موضوع یک وظیفه اداری نیست. یک وظیفه ملی است. این مطالبه باید مدام تکرار بشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha